آدرس: تبریز – خیابان آزادی- نبش گلگشت – ساختمان آزادی - طبقه ۴
تلفن تماس: ۳-۳۳۳۷۴۳۲۲(۰۴۱)

بیماری تای ساکس Tay Sachs disease

 

تای ساکس یک بیماری متابولیکی از گروه بیماریهای ذخیره لیزوزومی است. این بیماری نادر و توارثی است و مشخصه آن اختلالات عصبی است که در نتیجه مرگ سلولهای عصبی (نورونها) در مغز و طناب نخاعی (سیستم اعصاب مرکزی) به وجود می آید.

شایع ترین نوع این بیماری که با عنوان “تای ساکس دوران نوزادی شناخته می شود، در مراحل اولیه زندگی ظاهر می شود. افراد مبتلا معمولآ تا ۳ تا ۶ ماهگی بطور طبیعی رشد می کنند. طی این مدت، رشد آنها کند و عضلات حرکتی شان ضعیف می شوند. منحنی رشد اینگونه نوزادان رشد مورد انتظار را نشان نمی دهد و مهارت های کسب شده قبلی مثل غلط زدن، نشستن و خزیدن را نیز از دست می دهند. با پیشرفت بیماری، کودکان مبتلا انقباضات عضلانی غیر ارادی، تشنج، اختلالات بلع، نابینایی، ناشنوایی و ناتوانی ذهنی را تجربه می کنند. Cherry red spot که از طریق معاینه چشم قابل تشخیص است از مشخصه های این بیماری تلقی می شود. کودکان مبتلا به تای ساکس نوزادی اغلب تا اوایل کودکی زنده می مانند.

دو نوع دیگر از این بیماری، به نامهای تای ساکس نوجوانی (شروع علائم بین ۵ سال تا بلوغ) و دوران بلوغ (شروع علائم بعد از بلوغ) نیز وجود دارد. در هردو نوع علائم خفیف تر و متنوع تر از نوع نوزادی هستند. مهمترین علائم این دو نوع از بیماری عبارتند از: ضعف عضلانی، از بین رفتن هماهنگی عضلانی (آتاکسی)، مشکلات گفتاری و علائم روانی. شدت علائم فوق در نوع تای ساکس دوران بلوغ بسیار متفاوت تر می باشد.

ژن مسئول بیماری HEXA است. این ژن اطلاعات لازم برای ساختن یک بخش (زیر واحد آلفا) از نوعی آنزیم به نام بتا-هگزوزآمینیداز A را ارائه می کند. آنزیم فوق در لیزوزومها قرار دارد، جایی که وظیفه شکستن مواد سمی و دفع آنها از سلول را بر عهده دارد. درون لیزوزومها، آنزیم بتا-هگزوزآمینیداز A به شکستن نوعی چربی به نام گانگلیوزید GM2 که در غشاء سلولی یافت می شود کمک می نماید.

اشکال جهش یافته ژن HEXA توانایی آنزیم بتا-هگزوزآمینیداز A را در شکستن گانگلیوزید GM2 تحت تآثیر قرار می دهد. در نتیجه، جربی فوق بخصوص در سلولهای عصبی سیستم اعصاب مرکزی (نرونها) در حد سمی تجمع پیدا می کند. آسیب وارده در نتیجه گانگلیوزید GM2 موجب سوء عملکرد و در نهایت مرگ نرونها و بروز علائم و نشانه های بیماری می شود.

جهش هایی که موجب حذف یا کاهش شدید عملکرد آنزیم بتا-هگزوزآمینیدازA و شوند موجب ابتلاء به نوع نوزادی بیماری می شوند و جهش هایی که تاحدودی عملکرد آنزیم در نتیجه آنها باقی می ماند موجب انواع نوجوانی یا بلوغ بیماری می گردند.

به دلیل اینکه بیماری تای ساکس عملکرد آنزیمهای لیزوزومی را مختل می کند و باعث تجمع گانگلیوزید GM2 می گردد از این حالت گاهآ به عنوان بیماری ذخیره لیزوزومی یا گانگلیوزیدوز GM2نام برده می شود.

تشخیص و پیشگیری

در صورتی که تمام یا برخی از علائم بیماری که در بالا به آنها اشاره شد در فرزند، برادر یا خواهر هر یک از زوجین یا خویشاوندان نزدیک آنها مشاهده شود، انجام موارد زیر حد اقل ۴ تا ۶ ماه پیش از اقدام به بارداری، برای پیشگیری از وقوع مجدد بیماری ضروری خواهد بود :

  • مراجعه به مرکز ژنتیک پزشکی برای تشخیص بیماری و تطبیق نحوه انتقال آن در فامیل با الگوی وراثتی بیماری

  • تشخیص نوع جهش در ژن مسئول بیماری به یکی از روش های مولکولی در فرد مبتلای فامیل

  • تعیین وضعیت زوج از حیث ناقل بودن یا نبودن برای جهش تشخیص داده شده در فرد مبتلا.

  • درصورتی که زوج هردو ناقل ژن جهش یافته بیماری باشند احتمال تکرار آن در هر بارداری ۲۵ درصد خواهد بود. در این صورت تشخیص پیش از تولد در هر بارداری ضرورت خواهد داشت.

  • مراجعه برای نمونه گیری برای تشخیص پیش از تولد. از دو نوع نمونه برای تشخیص پیش از تولد استفاده می شود:

    • نمونه CVS (پرزهای جفتی) که در هفته ۱۲ بارداری انجام می گیرد

    • نمونه مایع آمنیوتیک که در هفته ۱۵ به بعد انجام می گیرد.

نیمن پیک Niemann Pick disease

بیماری نیمن پیک حالتی است که در آن ارگانهای متعددی درگیر می شوند. این بیماری علائم گسترده ای دارد که از نظر شدت متفاوت هستند. بیماری نیمن پیک به چهار نوع اصلی تقسیم بندی می شود: نوع A، نوع B، نوع C1 و نوع C2.. این تقسیم بندی بر اساس علت ژنتیکی و علائم بالینی انجام می گیرد.

در نوزادان مبتلا به نوع A کبد و طحال اغلب تا ۳ ماهگی بزرگ می شود و افزایش وزن آنها مطابق انتظار پیش نمی رود. حرکات و واکنش کودکان مبتلا تا یک سالگی معمولآ نرمال به نظر می رسد ولی بعد از آن توانایی های ذهنی آنها به تدریج پس رفت می کند. کودکان مبتلا به نوع A همچنین آسیب های متعدد ریوی را تجربه می کنند که موجب عفونت های مکرر ریوی و در نهایت ناتوانی ریوی می شود. همه کودکان مبتلا درای نوعی مشکل بینایی به نام cherry- red spot هستند که از طریق معاینه چشم قابل تشخیص است. این کودکان معمولآ تا اوایل کودکی زنده می مانند.

نیمن پیک نوع B  معمولآ در  اواسط دوران کودکی خود را نشان می دهد. علائم و نشانه های بیماری شبیه به نوع A می باشد ولی نه به شدت آن. این افراد معمولآ دارای بزرگی کبد و طحال هستند، عفونت های مکرر ریوی دارند و تعداد پلاکت های آنها در جریان خون پایین است (ترومبوسیتوپنی). همچنین قد آنها کوتاه است و سن استخوانی آنها با تآخیر همراه است. حدود یک سوم افراد مبتلا علامت چشمی cherry- red spot و مشکل عصبی و ذهنی را نشان می دهند. این افراد معمولآ تا سن بلوغ زنده می مانند.

علائم و نشانه های بیماری نیمن پیک نوع C1 و C2 خیلی شبیه به هم هستند. این دو نوع فقط از نظر علت ژنتیکی با هم فرق دارند. سن شروع آنها اغلب دوران کودکی است، اگرچه در هر زمانی ممکن است علائم بروز کنند. این افراد در انجام حرکات هماهنگ مشکل دارند (آتاکسی دارند) و ناتوانی در حرکت دادن عمودی چشم ها، اسپاسم عضلات، نارسایی شدید کبدی و فیبروزه شدن بافت ریه (Interstitial lung disease)، مشکل صحبت کردن و بلغ که به مرور بدتر می  شود و موجب سوء تغذیه می گردد، کاهش توانایی های هوشی از دیگر علائمی است که در این افراد دیده می شود. حدود یک سوم افراد مبتلا دارای تشنج هستند. این افراد معمولآ تا سن بلوغ زنده می مانند.

شیوع بیماری

انواع A و B تخمین زده می شود از هر ۲۵۰۰۰۰ نفر یک نفر را مبتلا می کند. نوع A عمدتآ در جمعت اروپایی و یهودیان بیشتر دیده می شود. فراوانی آن در جمعیت های فوق ۱ در هر ۴۰۰۰۰ است.

میزان شیوع انواع C1 و C2 روی هم ۱ در هر ۱۵۰۰۰۰ است، ولی نوع C1 حدود ۹۵ در صد افراد مبتلا را شامل می شود و بیشتر در جمعیت فرانسوی را تحت تآثیر قرار می دهد.

علت ژنتیکی بیماری

نیمن پیک A و B در نتیجه وقوع جهش در ژن SMPD1 به وجود می آید. این ژن آنزیمی به نام اسید اسفنگومیلیناز را می سازد که در لیزوزومها  یافت می شود. لیزوزومها اجزای داخل سلولی هستند که تجزیه انواع مختلفی از مولکولها و دفع مواد را بر عهده دارند. اسید اسفنگومیلیناز مسئول تبدیل نوعی چربی به نام اسفنگومیلین به نوعی چربی دیگر به نام سرامید است. موتاسیون در SMPD1 موجب کاهش میزان آنزیم اسفنگومیلیناز و کاهش میزان تبدیل اسفنگومیلین به سرامید می شود. در نتیجه چربی فوق در سلولها تجمع پیدا کرده و موجب عملکرد غیر طبیعی و در نهایت مرگ آنها می شود. به تدریج مرگ سلولها باعث اختلال درعملکرد بافتها و ارگانهایی مثل مغز، ریه، طحال و کبد در افراد مبتلا به بیماری نیمن پیک نوع A و B می شود.

موتاسیون در هر یک از ژنهای NPC1 یا NPC2 علت ابتلاء به نیمن پیک نوع C است. پروتئین هایی که توسط این دو ژن ساخته می شوند در حرکت چربی ها درون سلولها نقش دارند. جهش در این ژنها موجب کاهش میزان پروتئین های فعال و بروز اختلال در حرکت کلسترول و سایر چربی ها و در نهایت تجمع آنها درون سلولها می شود. به دلیل اینکه چربی ها در محل مناسب خود در سلول قرار ندارند، بسیاری از عملکردهای طبیعی سلولها که به چربی نیاز دارند (مانند ساختن غشاء سلولی) مختل می شوند. تجمع چربی ها و همچنین سوء عملکرد سلول در نهایت منجر به مرگ سلولی و آسیب دیدن بافت ها و ارگانهایی شود که در نیمن پیک نوع C1 و C2 دیده می شود.

تشخیص و پیشگیری 

در صورتی که تمام یا برخی از علائم بیماری که در بالا به آنها اشاره شد در فرزند، برادر یا خواهر هر یک از زوجین یا خویشاوندان نزدیک آنها مشاهده شود، انجام موارد زیر حد اقل ۴ تا ۶ ماه پیش از اقدام به بارداری، برای پیشگیری از وقوع مجدد بیماری ضروری خواهد بود :

  • مراجعه به مرکز ژنتیک پزشکی برای تشخیص بیماری و تطبیق نحوه انتقال آن در فامیل با الگوی وراثتی بیماری

  • تشخیص نوع جهش در ژن مسئول بیماری به یکی از روش های مولکولی در فرد مبتلای فامیل

  • تعیین وضعیت زوج از حیث ناقل بودن یا نبودن برای جهش تشخیص داده شده در فرد مبتلا.

  • درصورتی که زوج هردو ناقل ژن جهش یافته بیماری باشند احتمال تکرار آن در هر بارداری ۲۵ درصد خواهد بود. در این صورت تشخیص پیش از تولد در هر بارداری ضرورت خواهد داشت.

  • مراجعه برای نمونه گیری برای تشخیص پیش از تولد. از دو نوع نمونه برای تشخیص پیش از تولد استفاده می شود:

    • نمونه CVS (پرزهای جفتی) که در هفته ۱۲ بارداری انجام می گیرد

    • نمونه مایع آمنیوتیک که در هفته ۱۵ به بعد انجام می گیرد.